پایان نبردهای گلادیاتوری؛ مردی که در میدان مبارزۀ گلادیاتورها «شهید» شد

این تصاویر ( پایان نبردهای گلادیاتوری؛ مردی که در میدان مبارزۀ گلادیاتورها «شهید» شد )، نه صرفاً عکس، بلکه دروازههایی به گذشتهاند. هر بازیگر در این فریمها، قصهای از روزگاران پیشین را بازگو میکند. ما شما را به یک سفر در زمان دعوت میکنیم تا از میان آلبومهای خاطره عبور کنیم و دوباره لحظاتی درخشان از زندگی و هنر آنها را در قاب چشمانمان مرور کنیم. اینجا تونل زمان است؛ جایی که نوستالژی زنده میشود.
برای بیش از ششصد سال، بازیهای گلادیاتوری محبوبترین شکل سرگرمی در روم بودند. اما از چه زمانی و چرا این رویدادهای بسیار پرطرفدار دیگر برگزار نشدند؟
فرادید| از نمایشهای هوایی تا سیرکها، محبوبیت نمایشهایی که شرکتکنندگان در آنها در برابر جمعیت، خطر آسیب جسمانی را به جان میخرند، همچنان ادامه دارد. حتی ورزشهای رزمی مانند مسابقات قهرمانی مبارزه نهایی، امروزه میلیونها بیننده در سراسر جهان جذب میکنند و ثروت عظیمی ایجاد میکنند.
به گزارش فرادید، اما با وجود علاقه مداوم ما به رقابت و خطر، ایده اینکه کشتار واقعی بتواند جمعیت بزرگی از تماشاگران مشتاق را جذب کند، کاملاً بیگانه به نظر میرسد. با این حال، برای بیش از شش قرن، بزرگترین نمایشها در بزرگترین تمدن جهان، یعنی روم، جشنوارهای از قتلعام نمایشی بودند.
بازیهای گلادیاتوری شش قرن محبوب بودند

«شست پایین» اثر ژان-لئون ژروم، ۱۸۷۲
نخستین بازیهای شناختهشده گلادیاتوری توسط پسران «جونیوس بروتوس پِرا» در روم در سال ۲۶۴ پیش از میلاد، به عنوان بخشی از مراسم تدفین وی برگزار شد. احتمالاً تنها شش گلادیاتور در آن شرکت داشتند. اما تقاضا برای خشونت نمایشی در روم افزایش یافت و تا زمان فتح داکیه توسط امپراتور تراژان در سال ۱۰۷ میلادی، تعداد گلادیاتورهایی که برای شرکت در این جشنها فراخوانده میشدند، ممکن بود به هزاران نفر برسد.
تا زمان تراژان، مبارزات گلادیاتوری همراه با اعدام عمومی مجرمان و مخالفان برگزار میشد و حیوانات وحشی هم برای اعدام محکومان و هم برای مبارزه در نمایشها استفاده میشدند. برخی مورخان تخمین میزنند تنها در کولوسئوم روم، طی نزدیک به ۳۵۰ سال برگزاری ورزشهای خونین تا چهارصد هزار نفر و حدود یک میلیون حیوان کشته شدهاند. کولوسئوم میتوانست بیش از ۵۰۰۰۰ تماشاگر را در خود جای دهد. این تخمینها شامل صدها آمفیتئاتر دیگر در سراسر امپراتوری نمیشوند که در طول شش قرن تاریخ بازیهای گلادیاتوری، برای سرگرمی خون در آنها ریخته شده است.

«گلادیاتور سقوطکرده» اثر ویلیام ریمر، مدل ۱۸۶۱ (ریختهگری ۱۹۰۷)
با این حال، با افزایش محبوبیت بازیها، هزینههای آنها هم افزایش یافت. با جذب جمعیتهای بزرگتر و افزایش محبوبیت رویدادها، نیاز به مبارزان آموزشدیدهتر، لباسهای مجلل و سازههای بزرگتر و پیچیدهتر برای میزبانی جمعیت عظیم افزایش یافت. اما تا قرن چهارم میلادی، امپراتوری روم از دید منابع بسیار تحت فشار بود. همان زمان، سرگرمی ابزاری برای حفظ آرامش مردم بود که سبب میشد امپراتورها نتوانند به سادگی از حمایت مالی این رویدادهای پرهزینه دست بکشند.
برخی فلاسفه بازیهای گلادیاتوری را نقد کردند

«مرگ سنکا» اثر ژان گیوم مویت، حدود ۱۷۷۰–۹۰
برخی متفکران بزرگ روم که به بررسی مسائل اخلاق و معنا میپرداختند، بازیهای گلادیاتوری را نقد میکردند. نگرانی اصلی فلسفه، اخلاق، فضیلت و شخصیت فردی بود. این موضوع در مخالفتهای اولیه با بازیهای گلادیاتوری منعکس شده است.
سنکا با وجود علاقهاش به گلادیاتورها، نگران تأثیر مشاهده خشونت برای سرگرمی بر فساد شخصیت انسان بود. پلینی کوچک (۶۱–۱۱۳ میلادی) نیز با استدلال مشابه، بازیها را نقد کرد، هرچند بهطور کلی مخالف آنها نبود.
مسیحیان و یهودیان بازیها را محکوم کردند

«قدیس آگوستین» اثر کلود ملان، ۱۶۶۰
در راستای استدلالهای مشابه فلاسفه، اما با روشی صریحتر و قطعیتر، الهیدانان مسیحی اولیه بهشدت و بهطور یکپارچه مخالف بازیهای گلادیاتوری بودند. برای نمونه، تِرتولیان (حدود ۱۵۵–۲۲۰ میلادی)، مسیحیان را از شرکت در بازیها منع کرد. این اقدام یک تحریم یا تلاش برای اصلاح کل جامعه روم نبود؛ بلکه نگرانی او مربوط به تأثیر این نمایشها بر روح انسان بود. مارکوس مینیسیوس فیلیکس، مدافع مسیحیت در قرن سوم، عملاً بیرحمی بازیها را محکوم کرد.
الهیدانان بعدی مانند آگوستین و لاکتانتیوس نیز این دیدگاهها را تکرار کردند. فیلون اسکندرانی (حدود ۲۰ قبل از میلاد–۵۰ میلادی) نیز به دلیل فساد اخلاقی، بازیها را محکوم کرد، همانطور که سنت یهودی ربانی در قرنهای دوم و سوم. در نهایت، لازم بود امپراتوری که به مسیحیت گرویده باشد، آغازگر رسمی لغو بازیهای گلادیاتوری در سراسر امپراتوری شود.
کنستانتین برای لغو بازیهای گلادیاتوری تلاش کرد

«جشنواره پمپئی. سیرک گلادیاتورها» اثر آگوست لوییس لپر، ۱۸۸۴
بهعنوان نخستین امپراتور روم که به مسیحیت گروید، جای تعجب نیست که کنستانتین اقداماتی برای پایان دادن به سنت گلادیاتوری انجام داد. سال ۳۲۵ میلادی، کنستانتین بازیها را کاملاً ممنوع اعلام کرد، اما به دلیل فقدان اراده یا ناتوانی در اجرای قانون، بازیها سی سال دیگر ادامه یافت، حتی در خود روم. مدارس آموزش گلادیاتورها هم باز ماندند. بهطور خلاصه، فرمان کنستانتین در طول زندگی او کارآمد نبود.
اما امپراتوران مسیحی بعدی محدودیتهای بیشتری برای بازیها وضع کردند تا اینکه در آخر، سال ۳۹۹ میلادی، مدارس گلادیاتوری در روم رسماً بسته شدند و بازیها توسط امپراتور هونوریوس ممنوع اعلام شد. اما حتی پس از آن، بازیها ادامه یافتند.
شهادت تلماخوس اغلب بهعنوان ضربه نهایی به بازیهای گلادیاتوری یاد میشود

«چشمانداز کولوسئوم: آخرین شهید» اثر خوزه بنلیوره و ژیل، ۱۸۸۵
دلایل مختلفی برای توضیح اینکه چرا تاریخ چنین مسیری را پیمود، وجود دارد. پایان بازیهای گلادیاتوری در بستر فشارهای سیاسی، اقتصادی، محیطی و اخلاقی رخ داد و با وجود هیاهوی جمعیت، صداهایی نیز شنیده میشد که خشونت بازیها را محکوم میکردند. همه این عوامل در پایان دادن به این بازیها نقش داشتند. اما اگر بخواهیم یک شخصیت را در پایان دادن به خشونت گلادیاتوری ستایش کنیم، آن شخص راهبی به نام تلماخوس (یا آلمایخوس) است.

«قدیس تلماخوس روم یک مبارزه گلادیاتوری را متوقف میکند» اثر یان لویکن، ۱۷۰۱
به گفته مورخ و اسقف تِئودورِت (حدود ۳۹۳–۴۵۸)، راهبی سادهپوش از «شرق» به نام تلماخوس روز ۱ ژانویه ۴۰۴، به کولوسئوم روم آمد و بهطور تصادفی وارد نمایشی خونین شد.

«سنگپرانی به قدیس تلماخوس» اثر یان لویکن، ۱۷۰۱
او از آنچه دید به وحشت افتاد و به داخل میدان دوید و از گلادیاتورها خواست سلاحهای خود را کنار بگذارند و خشونت را متوقف کنند. اما وقتی جمعیت از این وقفه عصبانی شد، یکی از گلادیاتورها تلماخوس را با ضربهای کشت.
وقتی او به زمین افتاد و خونریزی کرد، جمعیت راهب را سنگباران کردند. به گفته تئودورت، همین اعتراض و خشونت دیوانهوار جمعیت سبب شد امپراتور هونوریوس نهتنها بازیهای گلادیاتوری را برای همیشه متوقف کند، بلکه جشنهای رسمی دولتی که بهطور سنتی شامل این بازیها میشدند را هم پایان دهد. این نهتنها یک پیروزی اخلاقی برای امپراتوری بود، بلکه آن را از باری بهغایت پرهزینه و اتلافگر رها کرد.
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: FARADEED.R