از جادۀ شاهی تا جادۀ ابریشم؛ معروفترین مسیر تجارت در جهان باستان چگونه شکل گرفت؟

این تصاویر ( از جادۀ شاهی تا جادۀ ابریشم؛ معروفترین مسیر تجارت در جهان باستان چگونه شکل گرفت؟ )، نه صرفاً عکس، بلکه دروازههایی به گذشتهاند. هر بازیگر در این فریمها، قصهای از روزگاران پیشین را بازگو میکند. ما شما را به یک سفر در زمان دعوت میکنیم تا از میان آلبومهای خاطره عبور کنیم و دوباره لحظاتی درخشان از زندگی و هنر آنها را در قاب چشمانمان مرور کنیم. اینجا تونل زمان است؛ جایی که نوستالژی زنده میشود.
جاده ابریشم شبکهای از مسیرهای تجاری بود که آسیا را به اروپا متصل میکرد؛ شریانی حیاتی که دنیای باستان را شکل داد و موجب تسهیل تجارت و تبادل ایدهها شد.
فرادید| نام «جاده ابریشم» تصویری از کاروانهای شتر حامل بارهای گرانبها، ابریشم و ادویه، سفر در سرزمینهای خطرناک و عجیب، واحههای بیابانی و شهرهای ثروتمند را تداعی میکند. جاده ابریشم جهانِ امپراتوریهای قدرتمند و قبایل صحرانشین جنگجو بود که برای کنترل این جاده مشهور مبارزه میکردند. اگرچه این توصیفها تاحدی درست است، اما واقعیت پیچیدهتر است.
به گزارش فرادید، اصطلاح جادویی «جاده ابریشم» یک اختراع مدرن است. این اصطلاح در قرن نوزدهم توسط جغرافیدان و مورخ آلمانی، فردیناند فون ریشتهوفن ابداع شد، زمانی که اروپا شیفته شرق عجیب و غریب بود. در واقع، «جاده ابریشم» نه یک جاده، بلکه مجموعهای از جادهها بود؛ شبکهای پیچیده از مسیرهای زمینی و دریایی که تبادل کالا، فرهنگ و ایدهها را تسهیل میکرد. بنابراین، جاده ابریشم وسیلهای برای جهانیسازی بود و نقش حیاتی در شکلدهی دنیای باستان داشت و اثر جاودانی بر جوامعی که به آن متصل بودند، از ایران و هند تا چین و روم گذاشت.
آغاز جاده ابریشم در دوران باستان: جاده شاهی ایران

خرابههای تخت جمشید، پایتخت تشریفاتی امپراتوری هخامنشی و مرکز اصلی جاده شاهی، ایران
دشتهای حاصلخیز بینالنهرین که توسط رودخانههای عظیم دجله و فرات درهم تنیده شده بودند، زمینهساز شکلگیری نخستین شهرها و ایالات سازمانیافته بودند. در هزارههای بعد، در منطقهی میان دریای مدیترانه و خلیج فارس، دهها پادشاهی و امپراتوری به وجود آمد که بزرگترین آنها امپراتوری هخامنشی بود. پس از تأسیس در قرن ششم پیش از میلاد، امپراتوری ایران به سرعت گسترش یافت، همسایگانش را فتح کرد، آسیای صغیر و مصر را به دست آورد و حتی به هیمالیا در شرق رسید. بخشی از موفقیت بزرگ آن، مدیون پذیرش ایدهها و روشهای مردم مغلوب از سوی شاهان هخامنشی و ادغام سریع آنها در قلمروشان بود.
بنابراین جای تعجب نیست که ایرانیان پیشدرآمد جاده ابریشم را ایجاد کردند. این مسیر که به نام «جاده شاهی» شناخته میشد، شبکهای از راههای ایرانی بود که سواحل مدیترانه را به بابل، شوش و تخت جمشید متصل میکرد و مسافران میتوانستند بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر را در یک هفته طی کنند. افزون بر افزایش کارایی در اداره امپراتوری گسترده، جاده شاهی تجارت را تسهیل میکرد و درآمدهای کلانی فراهم میکرد که بهنوبهی خود به شاهان هخامنشی اجازه میداد لشکرکشیهای نظامی کنند، پروژههای عظیم ساختمانی اجرا کنند و از زندگی لوکس در یکی از کاخهای متعدد خود لذت ببرند.
اتصال اروپا و آسیا: جهان هلنیستی

جزئیاتی از موزاییک نبرد ایسوس که اسکندر کبیر را بر اسبش بوسفالوس نشان میدهد، حدود ۱۰۰ پیش از میلاد
جاده شاهی نقش مهمی در تبدیل امپراتوری ایران به الگویی از ثبات و چندفرهنگی در جهان باستان داشت. با این حال حتی ارتش قدرتمند ایران نتوانست تهدید مرز شمالی خود (قبایل صحرانشین سوارکار) را شکست دهد. در غرب نیز ایرانیان با یونانیان مقابله کردند که با ارتش شاهی میجنگیدند و در نهایت امپراتوری قدرتمند را سرنگون کردند.
عجیب آنکه، جاده شاهی نقش مهمی در فتح اسکندر کبیر داشت و پیشروی سریع ارتش مقدونی-یونانی به شرق را تسهیل کرد. این شبکه ارتباطی کارآمد، ظهور پادشاهیهای هلنیستی را هم سرعت بخشید که توسط جانشینان اسکندر (دیادوکیها) رهبری میشد. جاده شاهی اکنون پایتخت باستانی ایران را به شهرهای یونانی پیرامون مدیترانه و شهرهای جدیدی که توسط اسکندر و جانشینانش تأسیس شده بودند، متصل میکرد.
چند دهه پس از مرگ اسکندر، منطقه وسیعی که از مصر و جنوب ایتالیا تا دره سند امتداد داشت، با یک زبان، یک فرهنگ و یک نظام پولی متحد شد. در حالی که فرهنگ یونانی برتر بود، فرمانروایان هلنیستی سیاست چندفرهنگی پیشینیان هخامنشی خود را ادامه دادند. نتیجه ترکیبی بیهمتا از ایدهها و سنتها بود؛ جهان هلنیستی. در این دوره، اروپا و آسیا پیوندهای محکمی برقرار کردند که تأثیر جاودانی بر تاریخ جهان گذاشت و جاده ابریشم شکل گرفت.
جادههایی به سوی هند

بودای ایستاده، یافتشده در گاندارا، منطقهای در هند که سال ۳۲۷ پیش از میلاد به دست یونانیان آباد شد، قرن دوم تا سوم میلادی
جنبوجوش تبادل فرهنگی از راه جاده ابریشم شگفتآور بود و نوآوری، وامگیری و همجوشی فرهنگی به دنبال داشت. مجسمههای خدایان یونانی مانند آپولو و مجسمههای کوچک عاجی که اسکندر را نشان میدهند و در هند و تاجیکستان پیدا شدهاند، گواه تأثیرات غرب است. از سوی دیگر، مجسمههای بودای گندارا در افغانستان کنونی، در منطقهای که پادشاهی هلنیستی باختری آنجا بود، ورود ایدههای شرقی به جهان هلنیستی را نشان میدهند. مهمتر اینکه این مجسمهها نخستین بازنماییهای بصری بودا هستند؛ واکنشی مستقیم از سوی بوداییان به چالشی که تصاویر آپولو پیش روی آنان گذاشته بود.
همچنین، جاده ابریشم انتقال دانش میان قارهها را آسان کرد. یونانیان در هند به دلیل مهارتهای علمی خود مانند ستارهشناسی و ریاضیات مشهور بودند. زبان یونانی در دره سند مطالعه میشد و شاید برخی حماسههای سانسکریت متأثر از ایلیاد و ادیسه بودهاند. از سوی دیگر، اَناید ویرژیل (شاهکار رومی) ممکن است تحت تأثیر متون هندی بوده باشد. قرنها مسافران، زائران و بازرگانان از شاخه جنوبی جاده ابریشم عبور کردند و ایدهها، تصاویر و مفاهیم جدید را به همراه خود آوردند. در دوران هلنیستی، به ویژه از قرن نخست میلادی به بعد، اروپا و آسیا از راه مسیر دریایی سودآوری که مصر را به هند متصل میکرد، به هم پیوند خوردند؛ مسیری که جامعههای درگیر را دگرگون کرد و تأثیر عمیقی بر آنها گذاشت.
پرچمهای ابریشم: نخستین تماس چین با روم

اسب پرنده گانسو، حدود ۲۵–۲۲۰ میلادی
در حالی که هند نقش مهمی در این تبادل داشت، قدرت باستانی دیگری جاده ابریشم را به یکی از معروفترین مسیرهای تجاری جهان تبدیل کرد. برخلاف فرمانروایان ایرانی و هلنیستی که نتوانستند قبایل صحرانشین را مهار کنند، امپراتوران «هان» چین توانستند مرزهای خود را به سوی غرب گسترش دهند و به منطقهای که اکنون سینکیانگ نامیده میشود، برسند. راز موفقیت آنها نیروی سوارهنظام قدرتمندشان بود که از اسبهای باارزشِ پرورش یافته در منطقه فرغانه (ازبکستان امروزی) استفاده میکردند. حدود ۱۱۰ پیش از میلاد، ارتش امپراتوری قبایل کوچنشین شیونگنو را شکست داد و دسترسی به گذرگاه حیاتی گانسو را تضمین کرد. این رویداد، مسیر را بهسوی رشتهکوههای پامیر گشود و فراتر از آن، راه زمینی فرامنطقهای را که به غرب میرفت، یعنی جاده ابریشم، هموار کرد.
نیمقرن پس از پیروزی چینیها، در سوی دیگر جهان، قدرتی در حال گسترشِ سریع با این اسبهای مشهور روبهرو شد. برخورد میان رم و پارتیها در کارهه در سال ۵۳ پیش از میلاد به فاجعهای برای رومیها انجامید و مرگ ننگین مارکوس لیسینیوس کراسوس را به دنبال داشت. لشکریان رم هیچ پاسخی به بارش مرگبار تیرهایی که سوارهنظام پارتی به سویشان شلیک میکرد، نداشتند. در عین حال این نخستین باری بود که رومیها با کالایی آشنا شدند که جاده ابریشم به واسطه آن نام گرفت. وقتی سوارهنظام پارتی پیشروی میکرد، آنها «پرچمهایی با رنگهای درخشان و از پارچهای عجیب که در نسیم میرقصید» برافراشتند (فلوروس، ایپیتوم): ابریشم چینی.
در دهههای بعد، رومیها به حد جنونآمیزی شیفته «سریکوم» شدند، تا جایی که سنای رم تلاش کرد، اما نتوانست ابریشم را ممنوع کند. با این حال، امپراتوری پارتی مانعی استوار برای برقراری تماس مستقیم با چین باقی ماند و رم را مجبور کرد راه دیگری بیابد و جاده ابریشم را از راه دریا توسعه دهد.
پیوندهای ابریشمی: رم و چین

نقشه جاده ابریشم
چند دهه پس از شکست کارهه، رم آخرین پادشاهیهای هلنیستی را ضمیمه خود کرد و کنترل مناطق ثروتمند مصر و مدیترانه شرقی را به دست آورد. رم به امپراتوری تبدیل شده بود، قدرت برتر جهان باستان. جای تعجب نبود که دورهای طولانی از ثبات و شکوفایی، خزانههای امپراتوری را پر کرد و تقاضا برای کالاهای لوکس از جمله ابریشم را افزایش داد. برای دور زدن واسطههای پارتی، امپراتور آگوستوس از ایجاد مسیر تجاری دریایی پرسود به هند حمایت کرد که در قرنهای بعد به صادرکننده اصلی کالاهای لوکس از جمله ابریشم چینی تبدیل شد. تجارت اقیانوس هند تا از دست دادن مصر روم در میانه قرن هفتم میلادی، مسیر اصلی ارتباط میان رم، هند و چین باقی ماند.
به جز گسترش کوتاهمدت تحت فرمان امپراتور تراژان، جاده ابریشم و در نتیجه تماس مستقیم با چین (سِرس، «سرزمین ابریشم» برای رومیها) همچنان از دسترس امپراتوری خارج بود. با این حال، تجارت زمینی در تمام طول عمر امپراتوری ادامه یافت. کاروانهای پر از کالا از پایتختهای بزرگ هان (و بعدها تانگ) در چانگان (شیآن امروزی) و لویانگ حرکت میکردند و به دورترین بخش امپراتوری، یعنی دروازههای مشهور یشم میرسیدند. در ادامه، سفری طولانی از یک واحه به واحه دیگر آغاز میشد و کاروانها یا از صحرای خطرناک تاکلاماکان عبور میکردند یا اگر مسیر جنوبی را انتخاب میکردند، از گذرگاههای کوههای تیانشان یا پامیرها عبور میکردند. افزون بر زمین دشوار، بازرگانان مجبور بودند با دماهای شدید مقابله کنند، از گرمای صحرا تا سرمای زیر صفر در کوهها. شتر دوکوهانه که با چنین محیط سختی سازگار بود، حمل و نقل کالاها بر زمین در جاده ابریشم را ممکن میساخت.

شتر با دو سبد، حدود ۳۸۶–۵۳۵ میلادی، موزه ریتبرگ، زوریخ، سوئیس
وضعیت وقتی کاروانها وارد قلمرو پارتی (و بعدها ساسانی) میشدند، بهتر شد. در این بخش، جاده ابریشم از بخشهایی از جاده سلطنتی قدیمی استفاده میکرد و شهرهای باستانی هگمتانه و مرو در شرق کوههای زاگرس را به پایتختهای غربی سلوکیه و تیسیفون در رودخانه دجله متصل میکرد. ایران بیش از یک واسطه ساده بود. این امپراتوری نیز با چین تجارت میکرد و کالاهای ساختهشده از طلا و نقره را با ادویهها، ابریشم و یشم (که هرگز به رم نرسید) مبادله میکرد. از ایران کاروانها بیشتر به رهبری بازرگانان محلی به سمت غرب ادامه میدادند. توقف بعدی پالمیرا بود، دولت دستنشاندۀ ثروتمند روم و یکی از مراکز مهم جاده ابریشم تا زمان فتح آن توسط امپراتور اورلیان در اواخر قرن سوم میلادی. بیشتر کاروانها اینجا توقف میکردند، اما برخی وارد قلمرو امپراتوری شده و به مقصد نهایی، یعنی انطاکیه، شهر بزرگ روم در ساحل مدیترانه شرقی میرسیدند.
با این حال، این افراد چینی نبودند، بلکه مردمی از آسیای مرکزی به ویژه سغدیها بودند که کالاهای عجیب و غریب را بین امپراتوریها جابهجا میکردند. افزون بر این، امپراتوریهای پارتی و ساسانی مانعی غیرقابل عبور برای رم باقی ماندند و رومیها نتوانستند تماس مستقیم با چین برقرار کنند. این دو قدرت چند بار فرستادههایی مبادله کردند، اما به دلیل فواصل بسیار زیاد و وجود ایران درست در وسط جاده ابریشم، تنها آگاهی مبهمی از یکدیگر داشتند.
جاده ابریشم و پایان دوران باستان

جزئیات «صفحه داوود»، نشاندهنده نبرد داوود و جالوت، ساختهشده به افتخار پیروزی هراکلیوس بر ساسانیان، ۶۲۹–۶۳۰ میلادی
جاده ابریشم کانالی مؤثر برای انتقال کالاها، ایدهها و فرهنگها در گستره وسیع اوراسیا بود. با این حال، این مسیر همچنین دسترسی سریع «مسافران» را خطرناکتر را فراهم میکرد. بیماریهای همهگیر باستانی که جهان باستان را ویران کردند، از جمله طاعون مشهور ژوستینیان، از راه شبکه جاده ابریشم خیلی زود گسترش یافتند. جاده ابریشم همچنین کانال مؤثری برای حرکت سریع ارتشهای بزرگ بود. قرنها، امپراتوران روم بینتیجه تلاش کردند مانع پارسی را برطرف کنند و مسیر شرق را باز کنند. امپراتور ژولیان جان خود را در یکی از همین تلاشها از دست داد.
در همان زمان که طاعون ژوستینیان امپراتوری را فلج کرد، رومیها موفقیتی بزرگ کسب کردند و تخمهای کرم ابریشم را به قسطنطنیه قاچاق کردند و انحصار ابریشم را در اروپا آغاز کردند. سپس، در میانه قرن هفتم، امپراتوری روم سرانجام موفق شد بر ایران غلبه کند، اما در ادامه، مناطق شرقی ارزشمند خود از جمله بینالنهرین و مصر را به رقیب جدید، یعنی ارتشهای اسلامی واگذار کرد. امپراتوری ایران دیگر وجود نداشت، اما رومیها که مجبور به مبارزه برای بقا بودند، نتوانستند خلافت قدرتمند را از سر راه بردارند یا به جاده ابریشم دست یابند. چین نیز دچار بحران شد، هرچند سلسله تانگ کنترل را دوباره برقرار کرد. جهان باستان در حال فروپاشی بود و جای خود را به دوران میانه میداد. در دوران خلافت، جهان اسلامی منطقه وسیعی را متحد کرد، از سواحل اقیانوس اطلس تا مرز چین و فراتر تا اقیانوس آرام. عصر طلایی جدیدی در راه بود که جاده ابریشم نقش مرکزی در آن ایفا میکرد.
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: FARADEED.R